عشق پاک
دوان دوان دوید...
به حرفهای هیچ کس گوش نمیداد...
ادامه مطلب
چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب: , |
امتحان عشق
در جلسه امتحانِ عشق
من ماندهام و یک برگۀ سفید
ادامه مطلب
چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب: , |
عشق!!!!!!
مداد سیاه مینویسد عـ...
از فاصلهای دور پاککن دوان دوان نزدیک میشود...
ادامه مطلب
سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب: , |
گذرگاه عشق...
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم. فهمیدم که بیمارم...
خدا فشار خونم را گرفت, معلوم شد که لطافتم پایین آمده!
ادامه مطلب
دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب: , |
فرصت آخر...
دلم میخواهد در آسمان شب قدم زنم...
سبد سبد ستاره بچینم...
ادامه مطلب
دو شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب: , |
مادر...
مادر! چه کلمه سهل و ممتنعی. چه کلمه مقدسی و چه مفهوم زیبایی !
جالب است که زبانهای مختلف برای مفهوم مادر کلماتی در همین حدود دارند:
مادر- مامان- مام- ام...
برای گفتن ان لب حالت خاصی میگیرد!
اوج احساس و عاطفه و اوج محبت و دوستی...
یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب: , |
محبت..!
چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر میکنی و بر خلاف میلت میگی : دیگه دوست ندارم نمیخوامت ....
این جمله رو بشنوی :غلط کردی چه بخوای چه نخوای مال منی !!
بعضي وقتا دوست دارم كنارم باشي محكم بغلم كني. بزاري آروم اشك بريزم
راحت بشم بعد آروم تو گوشم بگي ديوونه من كه باهاتم...
ادامه مطلب
پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب: , |
قلب هدیه
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم...
ادامه مطلب
پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب: , |
شرط عشق...!
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد...
ادامه مطلب
پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب: , |
اثبات وفاداری و عشق
پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم
سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به
وضوح حس می کردیم…
ادامه مطلب
پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب: , |
در انتظار تو...
من و تو هستیم و بینمان فاصله, زودتر نمیگذرد این ثانیه های بی حوصله...
ادامه مطلب
پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب: , |
حافظ...
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ادامه مطلب
پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب: , |
دلگیر...
صبر كن سهراب! گفته بودي قايقي خواهم ساخت...!
قايقت جا دارد ...؟؟؟
من هم از همهمه اهل زمين دلگيرم...
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب: , |
ما همیشه با همیم!
کاش میشد زندگی همیشه با هم بودن بود. در کنار هم با هم میساختیم رویای شیرینی که همیشه در سر داشتیم. تو میگفتی از ارزوهایت. من مینشستم به پای حرفهایت. حس همیشگی من همان احساس قلبی تو است. لحظه های ناب من در عمق قلب مهربان تو است .
ادامه مطلب
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب: , |
آغاز بی پایان
بنشین در کنارم , دستهایت را بگذار در دستهایم, نگاه کن به چشمهایم...
ادامه مطلب
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب: , |
دخترک عاشق...
پسری بود دختری رو خیلی دوست داشت....
دختر در یک سی دی فروشی کار میکرد. اما پسر به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.
ادامه مطلب
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب: , |
عشق
به یک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس!! فرشته رفت و وقتی برگشت ...
ادامه مطلب
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب: , |
نامه ی عاشقانه
متشکرم
برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی.
برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی.
برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی.
برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی.
برای همه وقت هایی که با من شریک شدی.
برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی ...
ادامه مطلب
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب: , |
تا ابد عاشقتم...!
تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی
تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی...
ادامه مطلب
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب: , |
داستان عشق و دیوانگی!!!
در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند....
ادامه مطلب
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب: , |
به یاد او که بودن را ممکن ساخت ...
لحظه نبودن نيستن ها ، اگر منت مي نهي بر كلام من ، با حترام سلامت مي گويم
و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هديه مي دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد.
ديرروز يادگاري هايت همدم من شدند و به حرفهاي نگفته من گوش دادند.
و برايم دلسوزي كردند. البته به روش خودشان كه همان سكوت تكراري بود و
يادآوري خاطرات با تو بودن...
ادامه مطلب
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب: , |
داستان...
سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟
هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و
گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟...
ادامه مطلب
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب: , |
شوق دیدار..!
کاش می دانستی
بعد از آن دعوت زیبا به ملاقات خودت من چه حالی بودم
خبر دعوت دیدار چو از راه رسید
پلک دل باز پرید
من سراسیمه به دل بانگ زدم:
آفرین قلب صبور،
...
ادامه مطلب
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب: , |
خوش آمد
سلام و درود فراوان به تمامی بازدید کنندگان این وبلاگ.
خوش امد عرض میکنم به دوستان.
من علیرضا مدیر این وبلاگ هستم و امیدوارم از فضای این وبلاگ لذت ببرید و با کمک هم برای بهبود این وبلاگ قدم برداریم.
با سپاس فراوان از انتخاب شما...
جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب: , |
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عشق و نفرت و آدرس eshgh-mamnu.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
.:
Weblog
Themes By www.NazTarin.Com
:.